[سینما] پرتو شکست
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] موج شکسته بخشی از موج تابش که از یک محیط به محیط دیگری وارد می شود . [زمین شناسی] موج انکساری - رجوع شود به head wave.
قانون شکست [فیزیک] ← قانون اِسنل
واژههای مصوب فرهنگستان
[نفت] روش انکساری
[زمین شناسی] نیمرخ شکست - یک نیمرخ لرزه ای که توسط طراحی هندسه گسترشی بطوری بدست می آید که ثبت انرژی که بطور افقی درون محیطی با سرعت سطحی بزرگ حرکت کرده را افزایش دهد. مقایسه شود با: نیمرخ ب ...
[نفت] لرزه نگاری انکساری
سختدرمان [پزشکی] مقاوم در برابر درمان
جسم نسوز، سرکش، سر سخت، گردن کش، مقاوم سایر معانی: (بیماری) مقاوم، سخت درمان، صعب العلاج، (قلب) تحرک ناپذیری، (انسان یا حیوان) نافرمان، چموش، رموک، کله شق، گردن شق، لجوج، خودرای، (فلز یا سنگ ...
سیمان دیرگداز [سراميک] نوعی ماده یا مخلوط مواد دیرگداز ریزدانه که برای اتصال آجرها یا چسباندن ذرات به کار میرود |||متـ . سیمان نسوز ...
[شیمی] سیمان نسوز
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.