refractory
/rəˈfræktəri/

معنی

جسم نسوز، سرکش، سر سخت، گردن کش، مقاوم
سایر معانی: (بیماری) مقاوم، سخت درمان، صعب العلاج، (قلب) تحرک ناپذیری، (انسان یا حیوان) نافرمان، چموش، رموک، کله شق، گردن شق، لجوج، خودرای، (فلز یا سنگ کانی) مقاوم در برابر حرارت، دیرگداز، نسوز
[عمران و معماری] نسوز - دیرگداز
[برق و الکترونیک] دیر گداز
[مهندسی گاز] دیرگداز، نسوز
[زمین شناسی] دیرگداز، نسوز - الف) به کانه ای گویند که جداسازی اجزای ارزشمند از آن سخت یا گران است. ب) بطور فوق العاده ای مقاوم در برابر حرارت.
[نساجی] نسوز - ضد آتش