معنی
سایر معانی: آبسنگ، صخره ی زیر آب، (کشتی بادبان دار)، (بخشی از بادبان که هنگام توفان و غیره قابل لوله کردن یا پیچیدن سریع است) حاشیه ی کاستنی، کاست شو، کاستن سطح بادبان (با پیچیدن بخشی از آن)، مر جرب، جمع کردن
[عمران و معماری] آبسنگ
[زمین شناسی] ریف - ساختاری مرکب از بقایای آهکی ارگانیسم های دریایی ( عمدتا مرجان ها). همانند ریف گریت باریر استرالیا، ریف ها معمولا اکوسیستم های متنوعی هستند که گونه های متنوع زیستی در آن وجود دارند.
[معدن] ریف (زمین شناسی عمومی)