پالیده [مهندسى شيمى] در فرایند پالایش با حلاّل، آن بخش از مخلوط مایعِ آموده (treated) که نامحلول باقی میماند و با حلاّل جدا نمیشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
بی ارزش، بد نام سایر معانی: شلخته، بد لباس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هرزگی، بی شرفی
نوعی بازی قدیمی، لاتار، بخت ازمایی کردن سایر معانی: (معمولا با: off) به قرعه کشی گذاشتن، لاتاری کردن، (نادر- با: for) در قرعه کشی شرکت کردن، (در عرشه ی کشتی) توده ی طناب و پارچه ی بادبانی وغ ...
[زمین شناسی] شالوده گسترده، پی روی رادیه
[عمران و معماری] پی گسترده - شالوده گسترده - پی یکسره - کفبند سراسری - شالوده یکپارچه گسترده - پی یکپارچه [نفت] پی گسترده
مَعازف کَلَکیشکل [موسیقی] دستهای از مَعازف که محمل زههای آنها به شکل کَلَک است|||متـ . زیترهای کَلَکیشکل
تیر مایل [مهندسی عمران] تیر شیبدار در سقف ساختمانهای صنعتی
رودگَردی [گردشگری و جهانگردی] قایقسواری و گشتوگذار در مسیر یک رودخانه
[زمین شناسی] اسید پارافینیک
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.