racket
معنی
سایر معانی: جنجال، هیاهو، همهمه، مهمانی بزرگ و پر سر و صدا، سور و ساز، کار غیر قانونی (از طریق تهدید یا تطمیع یا رشوه)، حقه بازی، اخاذی، باجگیری، به زورستانی، ساره گیری، قاچاق، فریب، حیله، (معمولا با: around) بلوک گردی کردن، مسافرت و عیاشی کردن، (قدیمی) دوران جشن و شادمانی، دوران سور چرانی، (خودمانی) منبع پر درآمد، کار آسان و پر درآمد، (خودمانی) شغل، سر و صدا کردن، جنجال به پا کردن، هیاهو راه انداختن، (نادر) عیاشی کردن، سورچرانی کردن، (از ریشه ی عربی)، (تنیس و پینگ پنگ و غیره) راکت، کفش برف پیمایی (رجوع شود به: snowshoe)، مهمانی پر هیاهو racquet