pseud
/sjuːd/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

ساختگی
سایر معانی: (عامیانه)، دانشمندنما، فهیم نما، مخفف: نام مستعار، pseudo پیشوند بمعنی ' کاذب ' و ' ساختگی ' و 'دروه '، ( pseudo ) پیشوند بمعنی ' کاذب ' و ' ساختگی ' و 'دروغ '

دیکشنری

مگس
اسم
fake, sham, falsification, forgery, imitation, pseudساختگی

ترجمه آنلاین

شبه

واژه‌های مشابه

pseudo

قلابی، چاخان، وانمودین، دروغین، پیشوند:، کاذب [pseudoscience]، ساختگی، جعلی، بدلی، شبه، شبیه (به طور گول زننده) [pseudomorph]، غیر واقعی، وهمی، خیالی [pseudopregnancy]، pseud پیشوند بمعنی ' ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

pseudo acceleration spectra

[عمران و معماری] طیف شبه شتاب

دیکشنری انگلیسی به فارسی

pseudo archaic

کهنه نما

دیکشنری انگلیسی به فارسی

pseudo crystalline

[نساجی] شبه کریستالی - کریستال مانند

دیکشنری انگلیسی به فارسی

pseudo hardware

شبه سخت افزار

دیکشنری انگلیسی به فارسی

pseudo managment

[حسابداری] مدریت نمائی (شبه مدیریت)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

pseudo penitent

شخصتائب نما، تائب ریا کار

دیکشنری انگلیسی به فارسی

pseudo variance

[آمار] واریانس نما

دیکشنری انگلیسی به فارسی

pseudo variate

[آمار] متغیّرنما

دیکشنری انگلیسی به فارسی

pseudo vector

[ریاضیات] شبه بردار [ریاضیات] بردارنما

دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش