precision
معنی
دقت، صحت، درستی، صراحت
سایر معانی: موشکافی، خرده نمایی، ریزه کاری، ظرافت، دقیق، بادقت، با موشکافی، ظریف
[حسابداری] دقت
[شیمی] دقت
[کامپیوتر] دقترقم دقت - دقت دقتی که یک کمیت با آن مشخص می شود . برای اعداد، دقت عبارت است از تعداد ارقام مشخصی که کامپیوتر هنگام اجرای عملیات ریاضی به دنبال آن است . دقت کاملاً با صحت متفاوت است . اگر وزن من 175 پوند باشد و شما وزن مرا 150/03535 پوند بگویید . ادعای شما دقیق است . اما صحیح نیست .
[برق و الکترونیک] دقت کیفیت داشتن تعریف یا وضعیت دقیق . جدول شش خانه، دقت بیشتری نستب به جدول پهار خانه دارد . دقت هر جدول با خطاهای تبدیل شدن یا چاپ شدن کم می شود . - صحت
[زمین شناسی] دقت، دقیق ،سنجش توانایی تشخیص و تمایز میان مقدارهای تقریبا نزدیک به هم - میزان تشخیص و تمایز که با آن یک کمیت بیان می شود
[صنعت] دقت
[ریاضیات] دقت، صراحت، درستی
[آمار] دقت
سایر معانی: موشکافی، خرده نمایی، ریزه کاری، ظرافت، دقیق، بادقت، با موشکافی، ظریف
[حسابداری] دقت
[شیمی] دقت
[کامپیوتر] دقترقم دقت - دقت دقتی که یک کمیت با آن مشخص می شود . برای اعداد، دقت عبارت است از تعداد ارقام مشخصی که کامپیوتر هنگام اجرای عملیات ریاضی به دنبال آن است . دقت کاملاً با صحت متفاوت است . اگر وزن من 175 پوند باشد و شما وزن مرا 150/03535 پوند بگویید . ادعای شما دقیق است . اما صحیح نیست .
[برق و الکترونیک] دقت کیفیت داشتن تعریف یا وضعیت دقیق . جدول شش خانه، دقت بیشتری نستب به جدول پهار خانه دارد . دقت هر جدول با خطاهای تبدیل شدن یا چاپ شدن کم می شود . - صحت
[زمین شناسی] دقت، دقیق ،سنجش توانایی تشخیص و تمایز میان مقدارهای تقریبا نزدیک به هم - میزان تشخیص و تمایز که با آن یک کمیت بیان می شود
[صنعت] دقت
[ریاضیات] دقت، صراحت، درستی
[آمار] دقت