precipitation
معنی
سایر معانی: (برف و باران و غیره) بارندگی، ریزش، سرنگونی، سقوط، افتادن، شتاب زدگی، تعجیل، (شیمی) ته نشست، رسوب
[شیمی] رسوب دادن، رسوب کردن
[عمران و معماری] بارش - بارش آسمانی - رسوب - نزولات جوی - تهنشست - ریزش - نزولات آسمانی - رسوب گذاری - بارندگی - ریزش جوی
[زمین شناسی] --- بارش، فرآیندی که طی آن آبی که در اتمسفر ذخیره شده بصورت باران، برف یا تگرگ بر خشکی یا اقیانوس فرو ریزد. - --- ته نشست ،رسوبگذاری هر نوع آب غلیظ از آتمسفر به سطح زمین
[نساجی] رسوب دادن - ته نشین شدن - رسوب - ته نشینی
[معدن] بارش( آب های زیرزمینی)
[خاک شناسی] بارندگی
[پلیمر] ته نشینی، رسوب دادن
[آب و خاک] بارش، بارندگی