معنی

ژرف پیما، شاقول عمودی، گلوله سربی، عمود بودن، درست، عمودی، لوله کشی کردن، با شاقول ازمودن، ژرف یابی کردن، عمق پیمودن، عمودیقرار دادن، شاقولی افتادن، با سرب مهر و موم کردن، عینا، بطور عمودی، عمودا
سایر معانی: راست، صاف، هج، هچ، مستقیم، قائم، کاملا، تماما، پاک، بکلی، دقیقا، عدل، (با شاغول راست بودن یا عمق چیزی را سنجیدن) شاغول کردن، راست نمایی کردن، ژرفایابی کردن، درک کردن، به کنه چیزی پی بردن، دریافتن، پلمب کردن، وزنه ی شاغول (که در انتهای ریسمان شاغول یا plumb line قرار دارد)، گلوله ی شاغول (plumb bob هم می گویند)، شاغول، عمود کردن، هچ کردن، با سرب سنگین کردن، وزنه ی سربی افزدون به، n :ژرف پیما
[عمران و معماری] شاقول
[زمین شناسی] شاقول، شاقولی،قائم
[ریاضیات] به طور عمودی، عمودی، شاقول

دیکشنری

ولنتاین
اسم
leadsman, plumb, plummetژرف پیما
plumbشاقول عمودی
plumb, plummetگلوله سربی
plumbعمود بودن
فعل
plumbبا شاقول ازمودن
plumb, canalize, pipeلوله کشی کردن
plumbژرف یابی کردن
plumbعمق پیمودن
plumbعمودیقرار دادن
plumbشاقولی افتادن
plumbبا سرب مهر و موم کردن
قید
plumb, sheerبطور عمودی
plumbعمودا
exactly, identically, literally, just, textually, plumbعینا
صفت
vertical, perpendicular, upright, plumb, straight, directعمودی
right, correct, true, just, accurate, plumbدرست

ترجمه آنلاین

شاقول

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.