معنی

بهانه، ادعا، پیشنهاد، استدعاء، تقاضا، عذر، دادخواست، وعده مشروط
سایر معانی: مستمسک، دستاویز، استدعا، درخواست (عاجزانه یا صمیمانه یا فوری)، خواهش، تمنا، التماس، (حقوق) مدافعه، پاسخ دعوی، اظهاریه، منازعه، مشاجره، مدافعه

دیکشنری

درخواست
اسم
petition, suit, pleaدادخواست
demand, request, requirement, plea, requisition, solicitationتقاضا
excuse, pretext, plea, fetch, pretense, alibiبهانه
proposal, offer, suggestion, bid, proposition, pleaپیشنهاد
excuse, reason, pretext, plea, subterfuge, salvoعذر
boon, entreaty, plea, supplicationاستدعاء
pleaوعده مشروط
claim, assertion, allegation, purport, pretension, pleaادعا

ترجمه آنلاین

درخواست

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.