معنی
اراستن، باد کردن، جوشیدن، صاف کردن، سینه جلو دادن، خود را گرفتن، سربالاگرفتن
سایر معانی: (معمولا با: up - سر خود و غیره را) بلند کردن، (گوش های خود را) تیز کردن، (معمولا با: up یا out) شیک کردن، آراسته کردن، جلوه دادن، رنگ و رو بخشیدن، تر و تازه کردن، سرزنده کردن یا شدن، سرحال آوردن یا آمدن، به اشتیاق آوردن یا آمدن، رونق دادن، (عامیانه) رجوع شود به: percolate
سایر معانی: (معمولا با: up - سر خود و غیره را) بلند کردن، (گوش های خود را) تیز کردن، (معمولا با: up یا out) شیک کردن، آراسته کردن، جلوه دادن، رنگ و رو بخشیدن، تر و تازه کردن، سرزنده کردن یا شدن، سرحال آوردن یا آمدن، به اشتیاق آوردن یا آمدن، رونق دادن، (عامیانه) رجوع شود به: percolate
دیکشنری
نفس کشیدن
فعل
perk, inflate, bloat, distend, fluff, heaveباد کردن
perk, seethe, bubble, gurgleجوشیدن
perkسینه جلو دادن
smooth, clear, shave, perk, hone, filterصاف کردن
perk, primخود را گرفتن
perkسربالاگرفتن
decorate, adorn, primp, blazon, illustrate, perkاراستن
ترجمه آنلاین
امتیاز
مترادف
advantage ، bonus ، dividend ، extra ، fringe benefit ، gratuity ، gravy ، lagniappe ، largess ، perquisite ، plus ، tip