parenthetic
/ˌpærənˈθetɪk/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

معترضه، بطور معترضه
سایر معانی: بطور معترضه
parenthetic(al)
معتر­، معترضه دار، وابسته به عبارت یا جمله معترضه، درجشده

دیکشنری

پرانتز
صفت
parentheticمعترضه
parentheticبطور معترضه

ترجمه آنلاین

پرانتزی

مترادف

departing ، detouring ، differing ، discursive ، excursive ، parenthetical ، rambling ، tangential

واژه‌های مشابه

parenthetical

وابسته به دو کمانک، پرانتزی، کمانکی، (قرار داده شده) میان دو کمانک، دارای کمانک

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش