همپایگی [زبانشناسی] فرایند یا نتیجۀ ایجاد رابطۀ برابر بین دو یا چند سازه که ازلحاظ نحوی یکسان هستند
واژههای مصوب فرهنگستان
هم اهنگی، تناسب، هم پایگی، موزونی سایر معانی: هماهنگی [حسابداری] هماهنگی [شیمی] کوئوردیناسیون [عمران و معماری] هماهنگی [زمین شناسی] هم آرانی، کوردیناسیون مشارکت یک اتم با دیگری در آرایش های ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] عدد کوئوردیناسیون [زمین شناسی] عدد هم آرایی، عدد مختصات در بلورشناسی عدد یا تعداد نزدیکترین یونهای همسایه که یک یون مشخص در ساختمان بلور را احاطه می کنند. مثلاً 6.4 یا 8. [پلیمر] عدد ...
هماهنگی، همارایی، هماراست، هماهنگ سازی
[شیمی] فضای کوئوردیناسیون
[برق و الکترونیک] روش هماهنگ سازی
[زمین شناسی] همارایی مکعبی یک ساختار یا آرایش اتمی که در آن یک یون توسط 8 یون با علامت مخالف احاطه می شود که مرکزهای آنها تشکیل نقاط یا راس های یک مکعب را می دهند. یک مثال از این دست، ساختار ...
هیئت هماهنگی تعیین هدف مشترک [علوم نظامی] افسران مرکز عملیات فرماندهی که با توجه به اهمیت و ترتیب تقدم هدفها، اقدام به گزینش هدفهایی میکنند که انهدام آنها برای موفقیت عملیا ...
[حسابداری] اولویتها
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.