ordination
/ˌɔːrdəˈneɪʃn̩/

معنی

انتصاب، دسته بندی، برگماری
سایر معانی: (کلیسا) نامزد سازی کشیش، مراسم انتصاب کشیش، گمارش کشیش، سنخیت
[ریاضیات] طبقه بندی، دسته بندی

دیکشنری

هماهنگی
اسم
appointment, ordinationانتصاب
ordinationبرگماری
grouping, division, assortment, rating, faction, ordinationدسته بندی

ترجمه آنلاین

انتصاب

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.