multiplication
/ˌməltəpləˈkeɪʃn̩/

معنی

افزایش، ضرب، تکثیر، بس شماری
سایر معانی: زاد و ولد، برافزایی، ازدیاد، (ریاضی) عمل ضرب
[برق و الکترونیک] چند برابر سازی - ضرب افزایش جریان عبوری از نیمرسانا در اثر افزایش فعالیت حاملها .
[مهندسی گاز] ضرب
[بهداشت] تکثیر - ازدیاد
[ریاضیات] ضربی، ضرب

دیکشنری

ضرب
اسم
multiplication, beat, stroke, coining, hit, strikeضرب
proliferation, multiplication, reproduction, propagation, duplication, increaseتکثیر
multiplicationبس شماری
increase, gain, increment, addition, growth, multiplicationافزایش

ترجمه آنلاین

ضرب

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.