کوچک انگار، کوچک انگارانه، تحقیرآمیز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قادر به برون فرستی، گسیلنده، برون پاش، صدوری، گسیلشی، ارسالی، برون فرستانه، وابسته به برون تابی یا برون پاشی، برونپاش emissive nebula سحاب گسیلشی
باخوردار، متناوب
نامه رسمی پادشاه که در آن کسی برای اسقفی گماشته شده است
مجاز، روا، اسان گیر سایر معانی: سهل انگار، کسی که سخت نمی گیرد، آسانگیر، اجازه دهنده، مجاز کننده، شایستگر [حقوق] مجاز، مأذون، اختیاری، با مدارا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.