معنی

منتها درجه، حد اکثر، بیشینه، ماکسیمم، بزرگترین و بالاترین رقم، منتهی درجه، بیشین، بیشترین، بالاترین، بزرگترین
سایر معانی: مهین، مهینه، اوج، ماکزیمم (در برابر: کمینه minimum)
[شیمی] حداکثر، بیشینه، بیشین، مهین، مهینه، منتها درجه، اوج، ماکزیمم (در برابر: کمینه minimum)
[عمران و معماری] بیشینه - حداکثر - ماکسیمم
[برق و الکترونیک] حداکثر، بیشینه
[مهندسی گاز] حداکثر
[زمین شناسی] بیشینه- حد اکثر
[ریاضیات] ماکزیمم
[پلیمر] بیشینه
[آمار] ماکزیمم , بیشینه
[آب و خاک] حداکثر

دیکشنری

بیشترین
اسم
maximumبیشینه
maximum, peakحد اکثر
maximumماکسیمم
extreme, climax, maximum, peak, period, summitمنتها درجه
maximumبزرگترین و بالاترین رقم
pinnacle, maximumمنتهی درجه
صفت
most, maximum, utmost, uttermost, superlativeبیشترین
maximum, topmost, uppermost, upmost, superlativeبالاترین
eldest, maximum, best, supremeبزرگترین
maximal, maximum, majorبیشین

ترجمه آنلاین

حداکثر

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.