معنی

نوشابه، مشروب، مشروب الکلی، مشروب خوردن یاخوراندن، با روغن پوشاندن، مایع زدن، مشروب زدن به، چرب کردن
سایر معانی: شهد، عصاره، افشره، نوشابه ی الکلی (به ویژه اگر از راه تقطیر درست شده باشد نه تخمیر مثلا ویسکی)، لیکور، (عامیانه - معمولا با: up) مشروب خوردن یا خوراندن، لیکور نوشیدن، مست کردن، (دارو سازی) دارویی که درآب حل شده (در برابر: دارویی که در الکل حل شده است tinctur)، داروی آب وار، آب دارو
[نساجی] لیکور - محلول حمام

دیکشنری

مشروب
اسم
liquor, drink, beverage, tipple, pottleمشروب
drink, beverage, liquor, refreshment, tippleنوشابه
booze, liquor, stimulantمشروب الکلی
فعل
liquorمشروب خوردن یاخوراندن
liquorبا روغن پوشاندن
lubricate, grease, dub, liquor, basteچرب کردن
liquorمایع زدن
liquorمشروب زدن به

ترجمه آنلاین

مشروب

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.