نوشابه، مشروب، مشروب الکلی، مشروب خوردن یاخوراندن، با روغن پوشاندن، مایع زدن، مشروب زدن به، چرب کردن سایر معانی: شهد، عصاره، افشره، نوشابه ی الکلی (به ویژه اگر از راه تقطیر درست شده باشد نه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] محلول همراه منسوج
شیرین بیان، سوس، میجو سایر معانی: (انگلیس) رجوع شود به: licorice
[نساجی] کار تقلبی - این اصطلاح بطور زیاد در مورد کپی کردن کار و تقلب در رنگ و تقلید ناشیانه از یک چاپ در صنایع نساجی و رنگرزی به کار برده می شود
مایع کاکائو [علوم و فنّاوری غذا] ← مایع شکلات
واژههای مصوب فرهنگستان
رب سوس
نوشیدنی ساخته شده از مالت، نوشیدنی مالت دار (مانند آبجو)، اکسیه، مشروبی شبیه ابجو که با مالت تخمیر میشود
مایع مخلوط [مهندسی محیط زیست و انرژی] مخلوط لجن فعال و آب حاوی مواد آلی در حوض هوادهی در سامانۀ لجن فعال
[شیمی] مادر آب
مایع قطعهشویی [خوردگی] اسیدی که پوستۀ اکسیدی را از سطح فلز میزداید
گوشتابه ای که پس از درآوردن گوشت و سبزیجات در دیگ باقی می ماند (potlikker هم می نویسند)، اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
[نساجی] محلول شستشو