معنی

متروکه، متروک، چپ، در طرف چپ
سایر معانی: دست چپ، یسار، (از نظر سیاسی) چپ، لیبرال، به سوی چپ، به طرف چپ، (مشت زنی) دست چپ، مشت چپ، ضربه یا مشت با دست چپ، ضربه ی چپ، سمت چپ رودخانه (برای کسی که در جهت مسیر آن نگاه می کند)، چپی، سوی چپ، زمان گذشته و اسم مفعول فعل: leave، جناح چپ، leaveof past : زمان ماضی فعل leave
[کامپیوتر] تابع LEFT در زبان BASIC
[ریاضیات] باقی ماندن، چپ

دیکشنری

ترک کرد
قید
leftدر طرف چپ
صفت
left, squintچپ
abandoned, desolate, obsolete, derelict, lonely, leftمتروک
abandoned, obsolete, left, forlornمتروکه

ترجمه آنلاین

سمت چپ

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.