inhere
معنی
چسبیدن، ذاتی بودن، جبلی بودن، ماندگار بودن
سایر معانی: درون زاد بودن، فطری بودن، موجود بودن در، ملازمه داشتن
سایر معانی: درون زاد بودن، فطری بودن، موجود بودن در، ملازمه داشتن
دیکشنری
در اینجا
فعل
stick, adhere, hold, cohere, inhere, pesterچسبیدن
inhereذاتی بودن
inhereجبلی بودن
inhereماندگار بودن
ترجمه آنلاین
در اینجا
مترادف
abide ، be ، be contained in ، be expressed by ، be found in ، dwell ، exist ، lie ، repose ، reside ، rest ، subsist