gumbo
معنی
بامیه، ابگوشت بامیه، نوعی خاک گلی
سایر معانی: رجوع شود به: okra، سوپ بامیه (که دارای گوجه فرنگی و سبزی و گوشت نیز هست)، نوعی خاک رس دشت های غرب آمریکا که گل آن چسبناک است (gumbo soil هم می گویند)
[عمران و معماری] رس بسیار چسبنده - رس پس چسبنده
[زمین شناسی] رس بسیار چسبنده- رس پس چسبنده
[نفت] خاک چسبنده
سایر معانی: رجوع شود به: okra، سوپ بامیه (که دارای گوجه فرنگی و سبزی و گوشت نیز هست)، نوعی خاک رس دشت های غرب آمریکا که گل آن چسبناک است (gumbo soil هم می گویند)
[عمران و معماری] رس بسیار چسبنده - رس پس چسبنده
[زمین شناسی] رس بسیار چسبنده- رس پس چسبنده
[نفت] خاک چسبنده
دیکشنری
گومبو
اسم
okra, gumbo, sour gumبامیه
gumboابگوشت بامیه
gumboنوعی خاک گلی
ترجمه آنلاین
گامبو