معنی
چسبناک، ماده چسبنده و لزج، بوی نامطبوع، مزهو طعم تند، ذوق، رغبت
سایر معانی: (آمریکا-خودمانی)، چیز چسبناک، چیز چسبان، شیرین و چسبناک، شیره مانند، میل
سایر معانی: (آمریکا-خودمانی)، چیز چسبناک، چیز چسبان، شیرین و چسبناک، شیره مانند، میل
دیکشنری
برو
اسم
gooماده چسبنده و لزج
viscose, stickiness, stick, goo, slabچسبناک
gooبوی نامطبوع
gooمزهو طعم تند
taste, gusto, liking, penchant, verve, gooذوق
relish, zest, propensity, gooرغبت
ترجمه آنلاین
خوب