معنی

محاصره کردن، با تنگ محکم کردن
سایر معانی: رجوع شود به: grid، رجوع شود به: gird و girdle، تنگ بستن
[عمران و معماری] ساختمان صنعتی
[زمین شناسی] تیر میان طبقه -تیر نما

دیکشنری

بلند شو
فعل
girt, surround, besiege, gird, blockade, begirdمحاصره کردن
girtبا تنگ محکم کردن

ترجمه آنلاین

بسته

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.