معنی

دختر
سایر معانی: (انجیل) مخفف: غلاطیان، دخترک، (معیار سنجش شتاب برابر با یک سانتی متر در ثانیه) گال، مخفف: گالن، فیزیک واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذورثانیه، (noun) (فیزیک) واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذورثانیه، دختر
[زمین شناسی] واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه، گال
[ریاضیات] گال، واحد شتاب برابر با یک سانتیمتر بر مجذور ثانیه
[معدن] گال (ژئوفیزیک)
[آب و خاک] گال
[مهندسی گاز] گالن

دیکشنری

گال
اسم
girl, daughter, gal, maid, sissy, wenchدختر

ترجمه آنلاین

دختر

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.