معنی
سایر معانی: (شعر قدیم) رفتن، سفر کردن، روی دادن، اتفاق افتادن، به سر کسی آمدن، انجام شدن یا دادن، صورت گرفتن، خوردن، خوراک به دست آوردن، تغذیه کردن، (تاکسی و اتوبوس و ترن و هواپیما و غیره) پول کرایه، پول بلیط، خوراک (روزانه)، قوت، روزی، (تاکسی و اتوبوس و غیره) مسافر، آورزگر