exhibit
معنی
اثر نمایشی، عمده دلالت کننده، در معرض نمایش قرار دادن، نمایش دادن، ارائه دادن، ابراز کردن
سایر معانی: نشان دادن، عرضه داشتن، به نمایش گذاشتن، ـ نمایی کردن، بروزدادن، به ظهور رساندن، (حقوق - سند یا مدرک یا برگه و غیره را رسما) به دادگاه دادن، در دادگاه نشان دادن، (به دادگاه) تسلیم کردن، (حقوق) سند، مدرک، برگه، (در نمایشگاه) به نمایش گذاشتن (نقاشی و عکس و غیره)، در معرض تماشا قرار دادن، نمایش، ارائه، عرضه (به ویژه عرضه ی آثار هنری یا صنعتی)، نمایشگاه، (اشیا و آثار هنری یا صنعتی که به نمایش گذاشته شده باشد) کالای نمایشی، نمایه، کار عرضه شده (در نمایشگاه)، (پزشکی) تجویز کردن، (برای درمان) دادن، درمعر نمایش قراردادن
[سینما] نمایش عملی
[حقوق] نشان دادن، ابراز کردن، ظاهر ساختن، شرح دادن، پیوست، ضمیمه، مستند، مدرک
[ریاضیات] نمودار، نمودار وضع حساب ها، ارائه دادن، نشان دادن، نمایش دادن
سایر معانی: نشان دادن، عرضه داشتن، به نمایش گذاشتن، ـ نمایی کردن، بروزدادن، به ظهور رساندن، (حقوق - سند یا مدرک یا برگه و غیره را رسما) به دادگاه دادن، در دادگاه نشان دادن، (به دادگاه) تسلیم کردن، (حقوق) سند، مدرک، برگه، (در نمایشگاه) به نمایش گذاشتن (نقاشی و عکس و غیره)، در معرض تماشا قرار دادن، نمایش، ارائه، عرضه (به ویژه عرضه ی آثار هنری یا صنعتی)، نمایشگاه، (اشیا و آثار هنری یا صنعتی که به نمایش گذاشته شده باشد) کالای نمایشی، نمایه، کار عرضه شده (در نمایشگاه)، (پزشکی) تجویز کردن، (برای درمان) دادن، درمعر نمایش قراردادن
[سینما] نمایش عملی
[حقوق] نشان دادن، ابراز کردن، ظاهر ساختن، شرح دادن، پیوست، ضمیمه، مستند، مدرک
[ریاضیات] نمودار، نمودار وضع حساب ها، ارائه دادن، نشان دادن، نمایش دادن
دیکشنری
نمایشگاه
اسم
exhibitاثر نمایشی
exhibitعمده دلالت کننده
فعل
display, represent, exhibit, depict, perform, exposeنمایش دادن
give, present, render, bring forward, exhibit, hold forthارائه دادن
express, display, exhibit, showابراز کردن
exhibitدر معرض نمایش قرار دادن
ترجمه آنلاین
نمایشگاه