early
معنی
سایر معانی: اوایل، نخستگان، آغازین، پیش از موقع، پیش از انتظار، در دوران کهن، باستان، باستانی، پیشین، در آینده ی نزدیک، به زودی، در مدتی کوتاه، زودرس، پیشرس، نوبر، تروند، ترونده، عتیق
فراموش نکنید ساعت هشدار خود را تنظیم کنید؛ فردا جلسهای زودهنگام دارید.