معنی
سایر معانی: (امریکا - خودمانی) آدم، شخص، کس، (جانورشناسی) مرغابی، اردک (نام کلی چندین گونه مرغ آبزی که منقار سر پهن و پای کوتاه و انگشتان پرده دار دارند)، مرغابی ماده (مرغابی نر: drake)، (انگلیس - خودمانی) عزیزم، جونم، (برای مدت کوتاه) زیر آب کردن یا رفتن، غوطه دادن یا خوردن، جا خالی دادن، پس کشیدن، (عامیانه) از زیر کار در رفتن، (انجام وظیفه و غیره) کوتاهی کردن، به سرعت داخل یا خارج شدن (با: in یا out)، (پارچه) کرباس نازک، (امریکا - خودمانی - جنگ دوم جهانی) خودرو خاکی - آبی (اتومبیلی که هم در آب و هم در خشکی حرکت می کند)، غو کردن
[نساجی] پارچه کتانی محکمی که در وسط تسمه نقاله استفاده می شود - برزنت - کرباس - پارچه محکم با بافت خشن
[کوه نوردی] آب گذر