demonetization, n•ارزکاهی، غیرپولی کردن، ارزش کاهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیواسا، دیوی، شیطانی، دیوانه
خراب کردن، ناقص کردن
(اعتقاد به وجود دیوها و ارواح خبیث) دیوگرایی، اعتقادبدیو، دیوپرستی
پیشوند: دیو [demonolatry] (پیش از واکه: demon-)
دیوشناسی سایر معانی: (بررسی اعتقادات نسبت به دیوها و ارواح خبیثه) دیوشناسی
روانشناسى : جن هراسى
اثباتی، قابل شرح، نمایش دادنی سایر معانی: نمایشی
نشان دادن، اثبات کردن، ثابت کردن، شرح دادن، تظاهرات کردن سایر معانی: (از راه استدلال یا آزمایش) اثبات کردن، هایی کردن، (طرز کار چیزی را به منظور فروش و غیره) نشان دادن، سهستن، سهیدن، آشکار ک ...
[زمین شناسی] یک اصطلاح کلی برای مجموع زغال در منابع و مخازن اندازه گیری و تعیین شده .
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.