cubic
/ˈkjuːbɪk/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

مکعب، مکعبی
سایر معانی: (به شکل مکعب) مکعب، کاب، شش رویه، شش پهلو، مکعب شکل، شتالنگ مانند، کاب شکل، تاسی شکل، سه بعدی، کاب سان، قاپی
[مهندسی گاز] مکعب
[ریاضیات] مکعبی
[پلیمر] مکعبی

دیکشنری

مکعب
صفت
cubic, cubicalمکعب
cubic, cubicalمکعبی

ترجمه آنلاین

مکعبی

واژه‌های مشابه

cubic cleavage or cleavage or cleavage

[زمین شناسی] رخ مکعبی رخ کانی موازی با سطوح یک مکعب، مثلاً در گالن.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cubic close-packed crystal

بلور مکعبی تنگ‌چین [فیزیک] آرایش خاصی از چهار لایۀ تنگ‌چین که می‌توان آن را به ساختار مکعبی مرکزوجهی تبدیل کرد

واژه‌های مصوب فرهنگستان

cubic closed packed structure

[شیمی] ساختار مکعبی تنگچین

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cubic content

[عمران و معماری] گنجواره

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cubic coordination

[زمین شناسی] همارایی مکعبی یک ساختار یا آرایش اتمی که در آن یک یون توسط 8 یون با علامت مخالف احاطه می شود که مرکزهای آنها تشکیل نقاط یا راس های یک مکعب را می دهند. یک مثال از این دست، ساختار ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cubic curve of agensi

[ریاضیات] خم مکعبی آنیزی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cubic effect

[آمار] اثر درجه سوم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cubic foot per minute

[عمران و معماری] فوت مکعب در دقیقه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cubic foot per second per square mile

[عمران و معماری] فوت مکعب در ثانیه از مایل مربع

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cubic meter

[عمران و معماری] متر مکعب

دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش