معنی

عمل خزیدن، شنال کرال، خزیدن، سینه مال رفتن، چهار دست و پا رفتن
سایر معانی: خزیدن (مانند کرم و مار)، سینه خیز رفتن، کشاله رفتن، مخیدن، غژیدن، با آهستگی یا ناتوانی حرکت کردن، نوکروار عمل کردن، خایه مالی کردن، خود را پست و خفیف کردن، (با: with) پر بودن از (مثلا حشرات یا چیزهای ناخوشایند)، حرکت آهسته، کشاله روی، چاردست و پا، خزش، (شنا) کرال، (تلویزیون) عنوان گردان، (انگلیس - خودمانی) رجوع شود به: pub crawl، حوضچه یا گودی یا چار دیواری در جاهای کم ژرفای دریاچه و غیره برای نگهداری و پرورش ماهی و لاک پشت و غیره
[سینما] عنوان / گردان

دیکشنری

خزیدن
اسم
crawlعمل خزیدن
crawlشنال کرال
فعل
crawl, creep, slither, grovel, couch, lie upخزیدن
crawl, creepسینه مال رفتن
crawlچهار دست و پا رفتن

ترجمه آنلاین

خزیدن

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.