[شیمی] زوجهای کوپر - زوجهای کوپر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همدستی کردن، باهم کار کردن، تشریک مساعی کردن، همیاری کردن، اشتراک مساعی کردن، تعاون کردن سایر معانی: همیاری کردن، باهم کار کردن، همدستی کردن، تشریک مساعی کردن، اشتراک مساعی کردن، تعاون کردن ...
همکاری، مشارکت، تشریک مساعی، معاضدت، همیاری، همدستی، تعاون
همیارانه [روانشناسی] ویژگی کاری که در آن همه طرفها برای هدف یا منفعتی مشترک مشتاقانه با یکدیگر مشارکت میکنند
واژههای مصوب فرهنگستان
پردازشگر درگیری اشتراکی [علوم نظامی] بخشی از سامانۀ درگیری اشتراکی که اطلاعات خام را از حسگرها و سامانههای سلاح دریاپایه (shipboard) جمعآوری و آنها را در قالببندی جدید به س ...
بازی همدستی [اقتصاد] نوعی بازی که در آن گروههای بازیگر با یکدیگر مشارکت میکنند و بازیگران منفرد، بهجای رقابت، با یکدیگر مشارکت دارند ...
پدیدۀ همیاری [فیزیک] پدیدهای که از برهمکنشِ جمعی شمار فراوانی از اتمها یا مولکولها حاصل میشود
خدمات مرجع تعاونی [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] خدمات مرجعی که ازطریق آن کتابخانهای براساس توافقنامۀ رسمی، کاربر یا پرسش کاربر را به کتابخانه یا مؤسسۀ اطلاعاتی دیگر ارجاع می ...
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Pt,Pd,Ni)S
سازنده چلیک برای خشکه بار
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.