community
/kəˈmjuːnəti/

معنی

اجتماع، انجمن، عوام، عموم
سایر معانی: جامعه، هامه، عامه، جمهور، گروهی از مردم دارای ویژگی مشترک، اقلیت، کشورهای همبسته، هم پیوست، همپیوند، (مالکیت) اشتراک، انبازگری، وابسته به اشتراک، مشترک، انبازین، همانندی، تشابه، وحدت، یگانی، محل اجتماع، محله، همزیگاه، محیط، هم نشینی، همزیستی، مسالمت، (بوم شناسی) رجوع شود به: biocenosis
[عمران و معماری] اجتماع
[بهداشت] اجتماع
[حقوق] جماعت، جامعه امت، انجمن، مالکیت مشترک، اشتراک
[خاک شناسی] جامعه

دیکشنری

جامعه
اسم
association, community, society, assembly, council, clubانجمن
community, commonwealth, society, assembly, meeting, unionاجتماع
public, generality, community, universalityعموم
laity, common people, community, populace, plebeians, third estateعوام

ترجمه آنلاین

جامعه

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.