معنی

قهوه، درخت قهوه
سایر معانی: (گیاه شناسی) بته ی قهوه (جنس coffea از خانواده ی madder)، دانه های قرمز رنگ این گیاه که پس از بودادن و آرد شدن تبدیل به قهوه می شود (coffee beans هم می گویند)، مهمانی که در آن قهوه و غیره داده می شود، رنگ قهوه و شیر (به هم آمیخته)، قهوه ای روشن

دیکشنری

قهوه
اسم
coffeeقهوه
coffeeدرخت قهوه

ترجمه آنلاین

قهوه

مترادف

جمله‌های نمونه

I usually have a cup of coffee in the morning to wake up.

معمولاً صبح‌ها یک فنجان قهوه دارم تا بیدار شوم.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.