irreclaimable
معنی
درست نشدنی، بازیافت نکردنی، بر نگشتنی
سایر معانی: غیرقابل مطالبه ی مجدد یا ادعای مجدد، بازخواه ناپذیر، بازیافت ناپذیر، مسترد نشدنی، (مجددا) به دست نیاوردنی
سایر معانی: غیرقابل مطالبه ی مجدد یا ادعای مجدد، بازخواه ناپذیر، بازیافت ناپذیر، مسترد نشدنی، (مجددا) به دست نیاوردنی
دیکشنری
قابل تحمل نیست
صفت
irreclaimableبازیافت نکردنی
incorrigible, irreclaimableدرست نشدنی
irreclaimable, irremeable, irretrievable, irreversibleبر نگشتنی
ترجمه آنلاین
جبران ناپذیر