کاری که با سهولت انجام شود، محکم بستن، تنگ یا کمربند بستن سایر معانی: (گیاه شناسی) درخت گنه گنه (جنس cinchona از خانواده ی madder - بومی نواحی حاره ی امریکای جنوبی)، پوست این درخت، (در زین ا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درخت گنه گنه سایر معانی: (گیاه شناسی) درخت گنه گنه (جنس cinchona از خانواده ی madder - بومی نواحی حاره ی امریکای جنوبی)، پوست این درخت
(پزشکی) بیماری ناشی از کاربرد زیاد گنه گنه و داروهای مشابه آن (نشان آن سر درد و صدای گوش و کری می باشد)، اثراستعمال گنه گنه زیاد سردردوگیجی ومانندانها
(پزشکی) با گنه گنه (و فراورده های ناشی از آن) درمان کردن
لوشیوس سین سینا توس (سردار و دولتمرد رومی - قرن پنجم پیش از میلاد)
حلقه، کمربند، احاطه، کمر چیزی را بستن، احاطه کردن سایر معانی: احاطه سازی، دورگیری، تسمه پیچی (دور چیزی)، تنگ بندی، محوطه
[خاک شناسی] زمین سیندری [آب و خاک] اراضی آتشفشانی
(در میدان ورزش های دو و میدانی) زمین دو (که کف آن از خاکه ی زغال سنگ نیمسوز و غیره پوشیده شده است)
[سینما] شهر سینما
[سینما] زمان حرکت فیلم سینمایی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.