علوم مهندسى : بطور فضایى متمورکز شده [عمران و معماری] مرکز پر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] مکعب مرکز پر
[شیمی] شبکه مکعبی مرکز پر
[ریاضیات] رهبری با تمرکز روی مدیر
روانشناسى : کودک محور
[روانپزشکی] درمان متمرکز بر درمانجو. نوعی روان درمانی که بوسیله کارل راجرز پایه ریزی شد. درمانگر از اندرز و ارائه طریق خودداری کرده و به تشویق و تصریح نکات بسنده می کند. فرض این است که بیمار ...
[زمین شناسی] شبکه مرکزدار F شبکه دارای سطوح مرکزدار.
[عمران و معماری] وجوه پر [برق و الکترونیک] وجه مرکزدار، رویه مرکزی
[شیمی] شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
[زمین شناسی] شبکه یک وجه مرکزدار نوعی شبکه مرکزدار که هر سلول واحد آن دارای دو نقطه شبکه ای است. در صورتیکه در چنین شبکه ای، صفحه (100) به عنوان مرکز در نظر گرفته شود از علامت A، در صورتی که ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.