معنی

بار، بار کشتی، محموله دریایی
سایر معانی: محموله، بار (به ویژه بار کشتی و هواپیما و ترن و کامیون)، فرسته، pl بارکشتی
[عمران و معماری] بار
[صنعت] محموله، کالا، بار

دیکشنری

محموله
اسم
load, bar, burden, charge, cargo, loadingبار
cargo, freightage, freight, ladingبار کشتی
cargoمحموله دریایی

ترجمه آنلاین

محموله

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.