astronomic
/ˌæstrəˈnɒmɪk/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

نجومی، وابسته به علم هیئت، بی شمار
سایر معانی: عظیم
[ریاضیات] نجومی، هیئتی

دیکشنری

نجوم
صفت
astronomical, sidereal, astronomic, planetaryنجومی
astronomic, astronomicalوابسته به علم هیئت
numerous, countless, myriad, innumerable, multitudinous, astronomicبی شمار

ترجمه آنلاین

نجومی

واژه‌های مشابه

astronomic meridian

[زمین شناسی] نصف النهار نجومی خطی برروی سطح کره زمین که دارای طول جغرافیایی یا نجومی مشابه در هر نقطه است. این یک خط نامنظم است که در یک صفحه منفرد قرار ندارد. مترادف: terrestrial meridian.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

astronomic parallel

[زمین شناسی] مدارنجومی خط یا دایره ای بر روی سطح کره زمین که دارای عرض نجومی مشابه در هر نقطه می باشد. این یک خط نامنظم است که بر روی هیچ صفحه منفردی قرار ندارد.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

astronomical

نجومی، وابسته به علم هیئت، بی شمار سایر معانی: بسیار عظیم، بسیار زیاد، معتنابه (astronomic هم می گویند)، وابسته به ستاره شناسی، عظیم [ریاضیات] نجومی، هیئتی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

astronomical instrument

ابزار نجومی [نجوم‌ رصدی و آشکارسازها] هر نوع تلسکوپ و آشکارساز و متعلقاتِ آنها که برای رصد به‌ کار میرود

واژه‌های مصوب فرهنگستان

astronomical longitude

[زمین شناسی] طول جغرافیایی نجومی طول جغرافیایی یازاویه بین صفحه نصف النهار نجومی و صفحه نصف النهار اولیه اختیاری (معمولا نصف النهار گرینویچ) این نشان دهنده طول جغرافیایی ژئودزی است که مستقیم ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

astronomical position or astronomical or astronomical

[زمین شناسی] موقعیت نجومی (ستاره شناسی) عرض و طول جغرافیایی یک نقطه بر روی سطح زمین که از اندازه گیری های نجومی استوار بر موقعیت ستاره ها تعیین می شود.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

astronomical tables

زیج

دیکشنری انگلیسی به فارسی

astronomical tide

کِشَند نجومی [ژئوفیزیک] کِشَند حاصل از گرانش ماه و خورشید

واژه‌های مصوب فرهنگستان

astronomical tide

کِشَند نجومی [مهندسی نقشه‌برداری] کِشَند حاصل از گرانش ماه و خورشید

واژه‌های مصوب فرهنگستان

astronomical unit

واحد نجومی [نجوم‌] یکی از واحدهای اندازه‌گیری فواصل نجومی و برابر فاصلۀ متوسط زمین از خورشید، برابر با 149/597/870 کیلومتر

واژه‌های مصوب فرهنگستان
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش