معنی

[ریاضیات] افزون

دیکشنری

اضافه كردن
فعل
add, increase, enhance, augment, append, ekeافزودن
add, surcharge, step up, aggravate, subjoinاضافه کردن
collect, roll up, stack up, gather, tot, flocجمع کردن
attach, annex, add, tack, affix, accompanyضمیمه کردن
increase, augment, raise, propagate, add, boostزیاد کردن
add, combineباهم پیوستن
addباخود ترکیب کردن
add, totalizeجمع زدن

ترجمه آنلاین

اضافه کردن

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.