zoogeoraphic وابسته به جغرافیای حیوانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(انبوهه ی ژله مانندی از باکتری ها) اسپرد ترکیزه، ترکیزه توده [بهداشت] لیزابه
زیوه، جانورسان، شبیه جانوران، شبه جانور، شبه حیوان سایر معانی: (زیست شناسی) زیاسا، زیست شناسی جانورسان [زمین شناسی] زیاسا - الف) یک جانور کمابیش مستقل بوجود آمده توسط روش هایی به جز روش های ...
باغ وحش سایر معانی: باغ جانور شناسی، دد باغ، باه وحش
جانورپرستى
[سینما] باز شدن تدریجی زاویه لنز / به عقب کشیدن تدریجی تصویر - زوم به عقب
(دوربین عکس برداری و غیره) عدسی زوم، عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر [سینما] عدسی برشی - عدسی زوم - لنز زوم - عدسی با فاصله کانونی متغیر
[سینما] تصویر را از زوم خارج کردن - زوم پس
[سینما] بزرگنمایی
جانورسان، شبیه جانور، دارای خدایان مجسم بشکل جانور سایر معانی: وابسته به یا به شکل حیوان، زیا ریخت، جانور دیس
نسبت دادن شکل و ویژگی های حیوانی به خدایان، زیا ریخت انگاری، تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست، استعمال اشکال حیوانات در هنر بعنوان علائم مخصوص
جانور انگل، زیا انگل، انگل حیوانی، حیوان انگل