معنی

جانورسان، شبیه جانور، دارای خدایان مجسم بشکل جانور
سایر معانی: وابسته به یا به شکل حیوان، زیا ریخت، جانور دیس

دیکشنری

زومورفیک
صفت
zoomorphicشبیه جانور
zoomorphic, zooidجانورسان
zoomorphicدارای خدایان مجسم بشکل جانور

ترجمه آنلاین

زئومورفیک

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.