ایرلند برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] توزیع ویشارت [آمار] توزیع ویشارت
استخوان جناق سایر معانی: (بخشی از) استخوان سینه ی مرغ، جناغ مرغ
ارزو کننده سایر معانی: خواستار
خواهان، مشتاق، ارزومند، طالب، خواستار، مایل سایر معانی: آرزومند، امیدوار، پرتمنا، آرزومندانه، وهمی، ملتمس
جناه مره
سبد، زنبیل، دستگاه خراطی کوچک
شبیه ماهوت پاک کن یا جاروب وقشو، قلنبه
(گیاه شناسی) گلیسین، ویستریا (جنس wisteria از خانواده ی wistaria-pea هم می نویسند)، آقاقیای بنفش، اقاقیای پیچ
مشتاقانه، بادقت وتوجه
اشتیاق، ارزومندی، توجه، دقت
عاقل سایر معانی: (دوران انگلوساکسون ها در انگلیس) شورای سلطنتی، خردمند، انگلوساکسون اعیان و اسقفان وپیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند