wishful
/ˈwɪʃfəl/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

خواهان، مشتاق، ارزومند، طالب، خواستار، مایل
سایر معانی: آرزومند، امیدوار، پرتمنا، آرزومندانه، وهمی، ملتمس

دیکشنری

آرزو دارم
صفت
eager, keen, enthusiastic, aspiring, avid, wishfulمشتاق
willing, oblique, wanting, inclined, wishing, wishfulمایل
demanding, asking, willing, wishing, requesting, wishfulخواهان
wistful, aspirant, desirous, ambitious, anxious, wishfulارزومند
demanding, aspirant, wishing, searching, appetent, wishfulطالب
demanding, asking, wishing, willing, requesting, wishfulخواستار

ترجمه آنلاین

آرزومند

مترادف

acquisitive ، ambitious ، aspiring ، craving ، daydreaming ، desiring ، greedy ، hankering ، hopeful ، itchy ، keen ، longful ، longing ، lustful ، wishing ، yearning

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش