finch widow ج، مرهجولا، رجوع شود به: (whydah (bird
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(هر چیز) تمام نکردنی، مصرف نکردنی، (ذخیره یا آذوقه) پایان ناپذیر
(خط موی سر در پیشانی) پیش آمدگی وسط
بیوگی سایر معانی: بیوگی
وسعت، پهنه، پهنا، عرض، عریضی، ضخامت، چیز پهن سایر معانی: پهنی، گسترش، پهناوری، دامنه، گستره، گشادگی، فراخی، (پارچه و غیره) قواره، تخته [عمران و معماری] عرض - پهنا [برق و الکترونیک] پهنا 1. ب ...
[برق و الکترونیک] کنترل پهنا کنترلی که پهنای الگوی روی صفحه ی نمایش لامپ پرتو کاتدی در گیرنده تلویزیونی یا اسیلوسکوپ تنظیم می کند.
[آب و خاک] تابع عرض
[ریاضیات] عرض یک ناحیه
[عمران و معماری] عرض خط عبوری - عرض حریم
[عمران و معماری] عرض جاده - عرض راه - عرض مسیر
widthwise از طرف عر، عرضا، از پهنا
از پهنا، از عرض (widthways هم می گویند) [ریاضیات] عرضی گون