وات، واحد اندازه گیری الکتریسیته سایر معانی: (واحد سنجش الکتریسته) وات (یک ژول در ثانیه)، جیمز وات (مهندس اسکاتلندی) [کامپیوتر] وات واحد سنجش نرخی که در آن توان الکتریکی مصرف می شود . یک وات ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] وات در استرادیان واحد SI شدت تابش .
میزان برق بر حسب وات، مقدار نیروی برق بر حسب وات
[برق و الکترونیک] وات ساعت سنج سنجه ای که توان مصرفی خانه، دفتر یا کارخانه را برای صدور قبض برق ؛ اندازه گیری و ثبت می کند. این توان سنج دارای یک هسته سه قطبی با دو مجموعه سیم پیچی است . یک ...
چپری، چپردار، ساخته شده از شاخ و برگ به هم بافته، آویز گوشتی
[برق و الکترونیک] بدون وات
[آب و خاک] چیر کشی
موج، خیزاب، خیز، فر موی سر، دست تکان دادن، موجی بودن، موج زدن، تشکیل موج دادن سایر معانی: خیزه، آبخیز، فر، جعد، تاب گیسو، چین و شکن، پیچ و تاب، حرکت، تکان، جنب، جنباندن، نوسان، اهتزاز، نوسان ...
[برق و الکترونیک] تحلیلگر موج
(میزان ژرفای لازم برای اینکه امواج آب رسوب ته آب را به هم نزند) موج پایه [زمین شناسی] عمق موج، پایه موج - عمقی که در آن، عمل امواج دیگر باعث متلاطم شدن رسوبات نمی شود. این ارتفاع معمولاً حدو ...
[زمین شناسی] شکست موج
[آب و خاک] شاخص شکست موج