[خودرو] حجم مثر مقدار هوای داخل سیلندر [مهندسی گاز] راندمان حجمی [زمین شناسی] بازده حجمی (توربین) - بازدهی از توربین که با در نظر گرفتن اتلافات نیرویی ناشی از هرزش های نشتی آب در توربین محاس ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] جریان سنج حجمی
[معدن] نسبت انباشتگی (خردایش)
[عمران و معماری] افت حجمی [معدن] افت حجمی (آبکشی)
[عمران و معماری] روش حجمی [آب و خاک] روش حجمی
[شیمی] پی پت حجم سنجی
انتقال بلا عو
[ریاضیات] حرکت ارادی
داوطلب، فدایی، سرباز داوطلب، داوطلب شدن سایر معانی: داوخواه، خواستار، داوخواه شدن، (داوطلبانه) گفتن یا عرضه داشتن، ارزانی داشتن، سرباز داوخواه (در برابر: سربازی که فراخوان شده یا مشمول است)، ...
اراده گرایی، خواست باوری، اصالتداوخواهی
شهوترانی کردن، شهوت انگیزکردن
شهوانی، خوش گذران، شهوت انگیز، شهوت پرست، شهوتران سایر معانی: رجوع شود به: sensual