[ریاضیات] جهان مباحثه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] تناظر یکسویی
ناحق، ناموجه سایر معانی: ناموجه، ناحق [حقوق] غیر قابل توجیه
ناهنجار، خشن، ژولیده، ناسترده، شانه نکرده سایر معانی: کثیف، چرکین، نامرتب، در هم ریخته، (مو) وز کرده، کرک، گوریده
راندن، از سوراخ یا لانه بیرون کردن سایر معانی: (جانور را) از سوراخ خود راندن، (سگ را از لانه ی خود) فرا خواندن، از سورا یا لانه بیرون کردن
نامهربانانه، با بی مهری، با بیمهری رجوع شود به: unkind
نامهربانی
گشودن، باز کردن، وابافتن، وابافته شدن سایر معانی: (چیز بافته را) وابافتن، واچیدن، از هم باز کردن، گشودن گره، باز کردن گره
جاهل، بی اطلاع، ندانسته، ماورا تجربیات انسانی، ندانستی، غیر قابل ادراک و فهم سایر معانی: ندانستنی، غیر قابل درک، نفهمیدنی، unknowing ندانسته
[شیمی] نمونه مجهول
گشودن، بند کفش و غیره را باز کردن سایر معانی: (لباس یا بند کفش) در آوردن، (جامه ی خواب را) کندن
باز شدن، چفت را باز کردن، قفل را باز کردن سایر معانی: (چفت در یا گلندان و غیره) باز کردن