unknowable
معنی
جاهل، بی اطلاع، ندانسته، ماورا تجربیات انسانی، ندانستی، غیر قابل ادراک و فهم
سایر معانی: ندانستنی، غیر قابل درک، نفهمیدنی، unknowing ندانسته
سایر معانی: ندانستنی، غیر قابل درک، نفهمیدنی، unknowing ندانسته
دیکشنری
قابل تشخیص نیست
صفت
unknowing, unknowable, unchartedندانسته
unknowing, unknowableماورا تجربیات انسانی
unknowable, unknowingندانستی
foolish, unwise, uninformed, unknowable, unknowingجاهل
unaware, uninformed, unwitting, unknowable, unknowingبی اطلاع
unknowable, unknowingغیر قابل ادراک و فهم
ترجمه آنلاین
ناشناخته