(فرانسه) غمزده، غمگین، محزون، حزن انگیز، tristful اندوهناک، گرفته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(فرانسه) غم، حزن، اندوه
[کامپیوتر] مقادیر نسبی رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر با هم ترکیب می شوند [برق و الکترونیک] مقادیر سه محرکی مقادیر هر یک از سه رنگ اصلی که باید با یکدیگر ترکیب شوند تا بارنگ نمونه تطبیق ...
[نساجی] رنگینه تری سولفون - نام تجاری رنگهای مستقیم از شرکت ساندوز سوئیس
مخفف: triturate
کهنه، مبتذل سایر معانی: پیش پا افتاده، بی مزه، خالی از لطف و تازگی، تکراری
پرستنده سه خدا، سه اقنومی
(شیمی - ایزوتوپ تابشگر هیدروژن دارای وزن اتمی 3 و نیم عمر حدود 12/5 سال) تریتیم [شیمی] ترتیم [برق و الکترونیک] تریتیوم ایزوتوب هیدروژن که دارای عددجرمی 3 است . تریتیم شکلی از هیدروژن سنگین ا ...
[نساجی] لیف مصنوعی تری تور ( پلی پروپیلن تک رشته ای )
ساییدن، نرم کردن، بصورت پودر دراوردن سایر معانی: به صورت پودر درآوردن، گرد کردن، آرد کردن، کوبیدن و خرد کردن
سایش، خردسازی، پودر سازی، نرم سازی سایر معانی: گرد سازی
کهنه، پوسیده، مبتذل، بطور مبتذل، بطور پوسیده